It's life again

 

Ocean, desert and the world
Everything, same thing
Different name
I see ocean,l see desert
I see the world
Everything, same thing
Different name
It's life again

 

  • ۱۶
  • نظرات [ ۴۲ ]
    • Vkook.Darya
    • يكشنبه ۲۰ تیر ۰۰

    ○^○

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • چهارشنبه ۱۷ شهریور ۰۰

    ㅠ~ㅠ

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • Vkook.Darya
    • چهارشنبه ۱۸ خرداد ۰۱

    ...For you

     

     

          !...l'm  falling for you 

     

  • ۶
    • Vkook.Darya
    • يكشنبه ۲۱ فروردين ۰۱

    برگشت دوباره ؟

     سلام 

    خوبید ؟ 

    فکر کنم یه مدت خیلییییی طولانی نبودم ..

    نمیدونم اصلا کسی من رو یادش هست یا نه 🥲

    این چند وقت انقدر مشغله داشتم که وقت نمیکردم بیام بیان و از طرف دیگه نیاز داشتم یکم از فضای مجازی دور باشم ..

    ولی الان واقعا دلم براتون تنگ شده بود 

    دیگه نتونستم تحمل کنم دوری رو 

    اههه من واقعا دلم یخواد شما هم هنوز منو یادتون باشه و مثل قبل حرف بزنیم 

    میاید الان حرف بزنیم ؟ 

     

  • ۷
  • نظرات [ ۲۴ ]
    • Vkook.Darya
    • جمعه ۱۹ فروردين ۰۱

    💜🌙🎶 HBD Hoseok 🎶🌙💜

    تولد امید جهان مبارکک 💜🎶🌙

    کسی که لبخندش نور زندگی رو به قلب میلیون ها ادم برمیگردونه 

    کسی که عاشقانه ارمی ها رو دوست داره و با قلب پاکش همیشه مراقب اعضا بوده 

    هوسوکی که لیاقتش بهترین هاست برات شادی بی اندازه ارزو میکنم 

    دوستت دارم پسر خوش قلب و مهربون 

    بازم تولدت مبارک جانگ کیوت هوسوک سکشیِ جذاب 💜💜🤧🎶

  • ۶
    • Vkook.Darya
    • پنجشنبه ۲۸ بهمن ۰۰

    It touches my heart

     

     

    !..Desiree touches my heart 

     

  • ۴
  • نظرات [ ۱۹ ]
    • Vkook.Darya
    • يكشنبه ۱۰ بهمن ۰۰

    متنفرم

     

    از این شهر متنفرم 

    شهری که دیوارهایش بوی دروغ میدهد 

    سیاهی و کثافت سفیدی هایش را لکه دار کرده و دل چرکین شهرنشینان را به کبودی میبرد

    از این شهر متنفرم 

    شهری که ارزوهایم را تباه کرد و من انقدر ناتوان شده ام که حتی جرات فرار ندارم !

    از این شهر متنفرم 

    شهری که مرا در گودال گمراهی غرق کرد و حال من حتی نمیدانم کیستم ..

    وجود مرا برگردان 

    تا قبل از انکه نفرتم شهر را ویران کند !

     

  • ۹
    • Vkook.Darya
    • شنبه ۱۸ دی ۰۰

    هدف زندگی

     

    گاهی اوقات غرق میشوم در نداشتن های زندگی 

    معنای واقعی زندگی برای من چه بود ؟

    ارزویم از روز های افتابی و شب های بارانی چه بود ؟

    خواستار ماه دور دست بودم یا ستاره ای در گوشه کنار ها ؟

    من درد میکشیدم ..

    تلاش میکردم و ارزو میکردم به واقعی شدن خواب های کودکی اما 

    زمانی میرسید که دنیا رنگ میباخت و من گمراه ترین عالم میشدم !

    چرا تلاش میکردم ؟ ایا ارزوهای نارنجی گذشته همان چیزی بود که قلبم طلب میکرد ؟

    نمیدانستم و نمیدانستم و این ندانستن ها مرگی بود بر شانه های کم توانم 

    شاید ازادی را طلب میکردم و شاید اسارت !

    شاید عشق میخواستم و شاید نفرت ..

    در قلبم چه میگذشت که خشم داشتم اما لبخند میزدم به خنجر زدن های گوسفندان ؟

    امیدم به چه بود ؟

    روزهای زیبای اینده یا سیلی های توهمی که نسار انها میکردم ؟

    نمیدانستم زندگی با من چه کرده بود و اینده اش برایم سیاه بود یا سفید ..

    میخواستم ازاد باشم و ازادانه پرواز کنم اما گاهی اسارت هم زیبا بود 

    به راستی کدام برایم رنگ زندگی را داشت ؟

    تابلوی نقاشی من نصفه بود و من هنوز نمیدانستم که تابلوی نقاشی این زندگی چه تصویری را نقاشی میکند.

    تنها قدم برداشتن های خاکستری رنگ بود که مرا به سوی اینده میکشاند تا روزی که زندگی رنگ ببخشید به وجود بی رنگ من ..

    باید صبر پیشه میکردم اما دیگر حتی صبر کردن هم همچون زهری کشنده بود !

    چه بود آن هدف زندگی ؟

     

  • ۶
    • Vkook.Darya
    • جمعه ۱۷ دی ۰۰

    ? Are you laughing

     

    ! .. This was not our end 

  • ۶
    • Vkook.Darya
    • يكشنبه ۱۲ دی ۰۰

    اسپویل فن فیکشن Conquest

    نام : Conquest 

    کاپل : ویکوک ، یونمین 

    ژانر : فانتزی ، مرموز ، رمنس ، اسمات 

    تعداد صفحات : 150+

    انتشار در وب :Click

    روزهای اپ : چهارشنبه 

    نکته : این فن فیکشن در غالب چند شاتی منتشر میشود ، در حال حاضر پارت یک منتشر شده :>

     

    برشی از داستان : 

    روزی روزگاری ..

    برگی از شاخه افتاد 

    گناهی شکل گرفت 

    و ارزویی زنده به گور شد ..

    همه چیز از ان روز شروع شد ..

    ان روزی که او تسخیر شد !

     

    ☆°•.^.•°☆

     

     

    پ.ن : مدیونید فکر کنید یادم رفته بود اسپویلش رو بزارم 😂💔

    پ.ن2 : خوشحال میشم حمایت کنید :">

  • ۵
  • نظرات [ ۱ ]
    • Vkook.Darya
    • پنجشنبه ۹ دی ۰۰

    ⭐💜🎺 HBD Taehyung 🎺💜⭐

     

    تولدت مبارک بیبی بر خوشگل ارمی 💜💜🙂

    تو زیباترین و با ارزش ترین انسان روی زمینی 

    قلبت از طلا و ارزشت میلیون هاااا که نه بیشتر از اینکه قابل شمارش باشه میارزه 

    همیشه سخت کار کردی و افتخار اوردی 

    امیدوارم همیشه شاد و خندون باشی و جوری زندگی کنی که لذت توی تک تک لحظاتت باشه 

    دوستت دارممم و بازم تولدت مبارک کیم کیوت تهیونگ سوپر هات 💜⭐🎺

     

  • ۹
    • Vkook.Darya
    • چهارشنبه ۸ دی ۰۰

    سیاهیِ نفرت

     

    دروغ همچون برگ های پاییزی در شهر پیچید ، دروغی که پاکی او را لکه دار میکرد .. زندگی همین بود ، مهم نبود که ان پسر الماسی درخشان بود .. مردم تنها دو گوش دارند و حرفها زده میشود برای باور شدن !

    کسی گوش شنوای او نشد ، کسی او را باور نکرد ..
    و او تسخیر شد !
    تنش در سیاهی نفرت غرق شد ، با هر سخن .. با هر اسیب او بیشتر غرق شد ، ارزوهایش زنده به گور شد و روحش به تسخیر سیاهی در امد ..

     

    پ.ن : برشی از فیکی در حال نوشتن ..✒ 
     

  • ۸
    • Vkook.Darya
    • يكشنبه ۵ دی ۰۰
    An endless world
    Immersed in anonymous colors
    Immersed in nameless emotions
    ...But full of love
    منوی وبلاگ
    نویسندگان