سلام 

حال و احوالتون خوبه ؟

جدیدا متوجه شدم که توی پستام اصن سلام نمیکنم و تصمیم دارم از این به بعد سلام کنم "^" 

این چند وقت زیاد نبودم و ستاره هام به 57 رسیده :/

باورم نمیشه ://

و به نظرتون دریایی چیکار میتونه بدون بیان بکنه؟

اگر قسمت فیلم و انیمه دیدن رو حذف کنیم داشتم کتاب میخوندم .. 

این موضوع یکم عجیبه چون من کسیم که تقریبا هیچ علاقه ای به هیچ گونه کتابی نداره و هیچ وقت سمتشون نرفته و به طور عجیبی از دوماه پیش خواستار کتاب خوندن شدم :/ 

دنبال کتاب گشتم و با معرفی اونی سوفیای جذابم شروع به خوندن کردم 

و در حال حاظر هم دارم دمیان رو میخونم هرچند امشب تمومش کردم و فقط بخشی از تفسیرش مونده ..

و خب چطور بگم ؟!

عجیب بود .. کتابی بود که خیلی جاها به فکر وادارم کرد یا حتی باعث شد تا زمانی که چشمهام دردبگیره به خوندن ادامه بدم ..

کتابی که نمیشه تنها توی دو کلمه خلاصش کرد ..

و جمله اول کتاب هم کافی بود تا پی ببرم چقدر این کتاب میتونه عمیق یا حتی زیبا باشه .. 

 

هیچ نمیخواستم ،

مگراینکه بکوشم به چیزی که از درونم میخواست برآید ، جان ببخشم .

چرا این کار چنین دشوار بود ؟

 

پر مفهوم بود و در این حال بی مفهوم .. اما وقتی فهمیدمش که بعد از خوندن بیش از نیمی از کتاب دوباره به همین جمله برخوردم ..

اون لحظه بود که باوری باورناپذیر فرو گرفتم و تازه فهمیدم چی پشت کلمه های ساده کتاب بود !

از همان جمله اول و از همان عنوان اول "دو دنیا" من رو در برگفت ..

جاهایی از کتاب بود که مغزم رو بین سفیدی پر سوال فرو میبرد و حقایقی که میدونستم رو واضح تر و واقعی تر برام بیان میکرد ..

زیبا و گیج کننده جوری که حتی نمیشه احساسش رو بیان کرد !

 

قشنگ معلومه که غرق این کتاب شدم نه ؟ 

اره واقعا غرقش شدم و حتی الانم هنوز ذهنم درگیرشه ..

بهتون پیشنهاد میدم حتما این کتاب رو بخونید پشیمون نمیشید .. 

نمیدونم چرا یهو اومدم و این چیزا رو نوشتم که حتی شاید خسته کننده و بی معنی بیاد اما فکر کنم شما هم تا به حال تجربش کردید نه ؟ 

اینکه ذهن و وجودتون درگیر چیزی بشه و بی اختیار راجبش بگید ..